عزت نفس و احترام متقابل
کاهش انتقادات و صحبتهای منفی درباره شخصیت و رفتار دیگران. باید جوی محبت آمیز و صمیمی ایجاد کرد .
یکی دیگر از راههای مناسب ایجاد احترام متقابل، کاهش انتقادات و صحبتهای منفی درباره شخصیت و رفتار آنان است. باید جوی محبت آمیز و صمیمی ایجاد کرد و در عین حال باید در رعایت حقوق انسانی آنها در ارتباط با خود و دیگران سختگیر و قاطع باشیم تا برای ما و دیگران احترام قائل شوند.
کنترل و زیر نظر گرفتن تمام حرکتهای آنان و همچنین تسلط همه جانبه و محافظت بیش از حد و دلسوزی بیجا، همه تخلف از احترام متقابل است. باید در عمل، به خواسته هایشان احترام بگذاریم و به آنان پاسخ منطقی و موجه بدهیم . این امر، احترام به خود را در ایشان پایه گذاری خواهد کرد.
مربیان و والدین آزادمنش در عین احترام به کودکان و نوجوانان سعی دارند از روش تمجید و ایجاد دلگرمی در آنان استفاده کنند. این روش به آنان به طور ضمنی ارزش و لیاقت می بخشد. اگر می خواهیم دانش آموزان اعتماد به نفس پیدا کنند ، باید ما به آنان اعتماد داشته باشیم و برای آنان اهمیت و ارزش قائل شویم تا در خود احساس لیاقت کنند. باید گاه گاهی آنان را تشویق کنیم. با کم اهمیت تر جلوه دادن اشتباهات و تأکید بر نقاط قوت و قدرت رفتارشان، احساس لیاقت و شایستگی را در آنان به وجود آوریم، تا به خود امیدوار شوند و برای خود ارزش و احترام قایل شوند.
دلگرمی هر چند هم جزئی باشد موجب تلاش و پیشرفت فرد خواهد شد. تکیه بر تواناییهای شخص وسیله ای برای پیشرفت و حرکتش می شود. دلگرمی به وی جرأت می دهد تا عمل کند.
هدف از دلگرمی آن است که به فرد کمک شود تا احساس کند با ارزش است . از مقایسه کردن، برجسته کردن فردی از بین جمع، انتقاد صریح - که موجب رنجش و دلسردی می شود. خودداری شود. دلگرمی سبب می شود دانش آموز برای پیشرفت خود به سادگی ضعفها و اشکالات خود را بپذیرد، به توان خود ایمان آورد و به خویشتن اعتماد کند و از طریق مساعدت به دیگران احساس کند که وجودش مفید و قابل اهمیت است.
باید توجه داشت در مورد کارهایی که انجام می دهند و یا تکالیفی که می نویسند قضاوت ارزشی نکنیم، بلکه حقیقت کار و یا رفتار آنان را توصیف کنیم، کلمات تحسین آمیزی را که بر توان واقعی آنان تأکید دارد، بیان کنیم . دلگرمی نباید به طور تصنعی و اغراق آمیز باشد، زیرا خودکودک این موضوع را می فهمد و عکس العمل و رفتار نامناسب از خودشان می دهد. در حقیقت دلگرمی عبارت است از : پذیرش طبیعی رفتار و کار کودکان آن طور که هست نه آن طور که ما میل داریم و باید باشد. باید روی سعی و تلاش و پشتکار آنان حساب کنیم و بر نقاط مثبت رفتارشان انگشت بگذاریم و در عمل نشان دهیم که به آنان اعتماد و ایمان کامل داریم، تا آنان خودشان را باور کنند. به تلاش آنان بها دهیم، انتظارات بالای خود را کاهش دهیم، کاری کنیم که به ارزش وجودی خود نیز پی ببرند. دلگرمی، روح تلاش و همکاری را در افراد افزایش می دهد.
اظهار مداوم معیارهای بلند و بالا و توقعات بیش از توان، موجب احساس شکست و دلسردی دانش آموزان خواهد شد. برعکس تمرکز روی جنبههای مثبت و پیشتکار آنان - ولو اندک هم که باشد. موجب جنبش و حرکت آنها می شود . احساس لیاقت، بازتاب اعتماد به نفس است و در اثر دلگرمی، عزت نفس در دانش آموزان قوت می یابد. باید به دقت ملاحظه کرد که به هر فردی چه چیزی و چه کاری احساس اعتبار و ارزش و بزرگی می بخشد؛ زیرا اگر دانش آموزان خود را حقیر ببینند از هدفهای عمده - که تلاش و کوشش لازم دارد. دست برداشته و یأس و نومیدی بر آنان تسلط می یابد.
برای از بین بردن دلسردی، باید آنان را به توانمندی و شهامت پذیرش ارزشهای وجودیشان دلگرم سازیم. دیدگاه و بینش آنان، به تدریج تغییر می کند. با ارتباط خوب و سازنده و روابط صمیمانه با دانش آموز، می توان کمک کرد او بینش خود را عوض کند تا با ایجاد تجارب مفید و خوشایند خود، بتواند جایگاه حقیقی خویش را بیابد و احساس یأس و نومیدی را در خود از بین ببرد. البته در این جا هدف از تغییر تدریجی قبل از رفتار، تغییر دیدگاه و انگیزه دانش آموز است. با تغییر بینش، تغییر رفتار نیز حاصل خواهد شد؛ زیرا فرد آسیب دیده ومأیوس، شدیدا از فقدان اعتماد به نفس رنج می برد. بنابراین با استفاده از اساسی ترین تکنیکها که همان ایجاد دلگرمی است می توان وی را امیدوار کرد. باید به دانش آموز مجال داد تا رفتار خوب از وی بروز نماید و با احساس خوشایندی پذیرای خود و دیگران باشد و متوجه ارزشهای معنوی روح خویش شود و درک کند که در چهار چوب محدودیتهای زندگی، می تواند سرنوشت و شخصیت خویش را با تلاش و رفتار بهتر، شاداب و ارزشمند نماید.
ارتباط خوب، تحمل و بردباری و سکوت و تشویق، زمینه های مطلوبی برای ایجاد دلگرمی به شمار می آیند. برای برقراری ارتباط مثبت همیشه کلام کارساز نیست. صبر و سکوت فضا را کاملا مناسبتر می سازد. نباید کلام و سخنان خود را بیهوده خرج کنیم، باید برای کلام بخصوص کلمات طیب و بجا، ارزش قائل شد و آن را در جایی که ثمربخش است به کار برد. بعضی اوقات ما در سخنانمان قصد ابراز محبت و کمک داریم، ولی در عمل طرف مقابل را محکوم می کنیم . با ابراز مهر و عطوفت نباید بیش از اندازه فرد را تحت حمایت و یا محبتهای افراطی خود قرار دهیم و در کار و رفتارهای وی بیش از حد دخالت داشته باشیم . معلم و والدین، نباید کودک را از صراحت لهجه و داشتن منطق نهی کنند، البته باید از بحثهای دقیق و خشک منطقی با وی نیز اجتناب ورزند. برخوردهایی که موجب پالایش روح و روان شود بسیار مؤثر است. بردباری و سکوت در بروز احساسات و عواطف طرف مقابل و در ایجاد تجربه مفید و ارائه رفتار سنجیده بسیار کارساز است. اینها همه زمینه تغییر بینش را در دانش آموز فراهم می سازد. دادن قدرت انتخاب و ایجاد فضای باز برای تجربه دانش آموز با ارائه نمونه بسیار مفید است. ارائه نمونه و الگو یعنی مربی خود را شخصی «واقعی» و «متعادل» نشان دهد؛ به این معنا که اگر مربی در معرض خطا و اشتباه قرار گیرد، بی اعتنا به وجهه اجتماعی و شهرت طلبی ، سعی در اصلاح آن رفتار دارد.
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}